- دست برجن
- دستبند سوار
معنی دست برجن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دستبند سوار
تصرف و دخالت کردن
النگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، دستینه، ایّاره، اورنجن، ورنجن، برنجن، یاره، دستیاره، یارج، سوار، آورنجن
یا دست کردن و پیش کردن وا داشتن کسی را بکاری
دستبند سوار
مقید و گرفتار ساختن
دستبند سوار